زن...
...دیه اش نصف دیه ی توست...
و مجازات زنایش با تو برابر...
میتواند تنها یک همسر داشته باشد...
و تو
مختار به داشتن ۴ همسر هستی...
برای ازدواجش در هر سنی اجازه ی
ولی لازم است...
و تو هر لحظه که بخواهی
به لطف قانون گذار ازدواج میکنی..
در محبسی به نام بکارت زندانیست اما تو..
او کتک میخورد
تو محاکمه نمیشوی...
او میزاید تو برای کودکش نام انتخاب میکنی...
او درد میکشد تو نگرانی نوزاد دختر نباشد....
او بیخوابی میکشد تو خواب حوریان بهشتی را میبینی...
او مادر میشود و همه جا میپرسند:(نام پدر؟؟؟)
و هر روز...
او متولد میشود/عاشق میشود/مادر میشود/
پیر میشود/میمیرد/
و قرن هاست که او عشق میکارد و کینه درو میکند...///
پی نوشت : ارزش این روز خاص فقط از آن روست که به نام تو نامیدندش . هر چند که کوشیدند به بزرگی تو ، دیگران را بزرگ کنند . روزت مبارک باد ای تجسم واقعی فرشتگان
وبلاگتون زیباست و مطالبش خواندنی...
در ضمن خوشحال میشیم قدم رنجه کنید و آغاز رمان هجده هزار صفحه ای سی جی ام: ویگو مورتنسن نوشته سارا صولتی را مطالعه کنید. این براستی باعث افتخار ماست که "شما" هم آن را بخوانید.